سید داود آیتی پوتین منو تک میزد حالا اومده تلویزیون با افتخار هم خاطرشو میگه:
با سید داود آیتی هم خدمت بودیم با هم رفتیم آموزش دیدبانی اصفهان مهرماه 1362، فک نکنی خالی میبندم اینم سندش :
اینجا آسایشگاهمونه ، وسطیه که یه خورده شیطونه فرمانده گردان آموزشیمونه
تو اصفهان شبا میبردنمون خونه شهیدا
قربونش برم الان که شهردارتون میگه اگه اسم و عکس شهیدا سر کوچه و خیابونا باشه راننده ها هواسشون پرت میشه میزنن به تیر برق اون وقت برق میره ها!
بعدشم اومدیم توپخونه 61محرم تو پادگان ابوذر سرپل ذهاب،گهگاهی هم تو دیدگاه ها و یا سنگر استراحت با هم بودیم و شلوغ کاری میکردیم
تو عکس پایین سمت چپی سید داوده موهای سرش همش ریخته تو سال 98 هنوز کرونا نیومده بود به زور پیگیریها و دعوا مرافه های داداشم مصطفی ، اونو یه سری دیگه اومدن سر قبرم!
ولی ای روزگار چه کردی با اون آیتی خوش تیپ!
عکسای اون موقشو بببینید
از راست نفر اول آیتی
حیف شد با زبون خوش نیومدی باید به زور هم که شده میبردمت ولی غصه نخور منتظرتم البته یه خورده تیر و ترکش خوردی ولی خدا باهات کار داره
خداییش الانم که به خودم تو عکس بالانگاه میکنم ، شلوغی و شیطنت از چهرم میباره ، خدا منو ببخشه نمودونم برا کی دارم شکلک در میارم!
اینم یه عکس دیگه از آیتی تو هورالهویزه فک نکنی تو ساحل انتالیاس