شهید قمصری

یادبود دیدبان شهید مجید ملاعبدالله قمصری

شهید قمصری

یادبود دیدبان شهید مجید ملاعبدالله قمصری

سلام خوش آمدید
خاطرات مهدی سلمانیان

اینم مهدی سلمانیان که حالا اسرار منو فاش میکنه و با ننم میونمونو بهم میزنه ... اونموقعه من بسیجی بودم اونم پاسدار ،عکس سمت چپ رو دیوار فرماندمونه حاج مصطفی فک کنم دوماه بعد من شهید شد رفتم به استقبالش!

پنیر تبریزی:
 از دیدگاه جزیره مجنون، من و شهید مجید به قصد رفتن به قرارگاه تیپ ۶۱ محرم مشهوربه پنج طبقه ها حرکت کردیم . درنزدیکی شهر اهواز مجید فرمان ماشین را پیچید و رفتیم داخل شهر اهواز . من گفتم قمصری چرا آمدی داخل شهر ؟ گفت . من هر موقع از تهران میام منطقه به مادرم نمیگم میرم جبهه. میگم میرم تبریز برای کار کردن و حالا باید یک سوغات براش بگیرم که شک نکنه من توی جبهه هستم  .  بعد از ماشین پیاده شد و یک مقدار پنیر لیقوان خرید . آمد داخل ماشین و گفت من هر دفعه که مرخصی میروم پنیر میگیرم . سوغات تبریز دیگه خیال مادرم تخت تخته. باورش میشه که من تبریز کار میکنم..

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهید قمصری

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم.