شهید قمصری

یادبود دیدبان شهید مجید ملاعبدالله قمصری

شهید قمصری

یادبود دیدبان شهید مجید ملاعبدالله قمصری

سلام خوش آمدید
من مجیدملاعبدالله قمصری هستم  ...
بچه تهرونم،آخرین فرزند از خانواده قمصری،شیطون بودم و شلوغ ، تا اینکه یخورده بزرگ شدم، یه چیزایی فهمیدم که انقلاب شده و تو همین اوضاع واحوال بودکه ... طبل جنگ شیاطین به صدا درامد و نوای دفاع از دین و مملکت نواخته شد.
دو سه نوبت بسیجی رفتم جبهه جنگ تا اینکه سال 62 شدم سرباز، افتادم تو سپاه،اونم توپخونه ،شدم دیدبان،یادش بخیر اونموقعه ها نه از GPS خبری بود نه از پهباد نه از لیزر
یه دوسالی گذشت و شدم بادنجون بم ، کارت پایان خدمتمو گرفتم و رفتم خونه ،
ننم خدا رحمتش کنه ببخشید عزیزخانم، نقشه ریخته بود زمینی بشم یه دفعه مارش عملیات فاو زده شد هوایی شدم ،
ساکمو برداشتم و رفتم اونور آب،خیلی با حال بود !
بگذریم،گفتن بچه ها خط دشمن و شکستن و رفتن جلو، میگن دیدبان دکل بزن بپر بالا آتیش بریز رو سر دشمن، بچه ها دارن نفله میشن
با دوستام شروع کردیم دکل زدن با یه سری لوله، شب بود و ترکش و انفجار، یه 20 متری دکل رفته بود بالا،من بودم و نصیری و دانشفر، که ناگهان رعد و برق و انفجار و سپس سقوط بر زمین سوزان کربلا...
در همین حال بودم که سختیها رفع شد، تاریکی ها محو شد، مجذوب جمالش شدم، سر بر دستهایش گذاشتم و گفتم:
السلام علیک یا ابا عبدالله...




پدر بزرگم مرحوم اقا سید محمد زواره پدر عزیز خانم(یکی از تجار معروف بازار بزرگ تهران بوده پسرانش نام خود را به گیوه چی تغییر دادند  به پدر بزرگم در زمان خودش امام میگفتند)

 

از راست خاله عزیزم و عزیزخانم مادرم


آخرش مادرم فخرالسادات آقا سید محمد زواره(عزیز خانم) به شهادتم رضایت داد:

 هر وقت مجید. مرخصی میآمد بمن میگفت تا هر وقت دلت بخواهد پیشت میمانم    یک روز که میگذشت میگفت عزیزجان خوب منو دیدی حالا میتونم برم؟  تا میدید اعترض میکنم میگفت باشه عزیز جون تا هر وقت بگی میمونم . باز از فرداش همون آش وهمون کاسه . یک روز مجید گفت عزیز جون با روندی که من طی کرده ام باید چند بار شهید میشدم.  خودم میدانم اگر ته ته ته دلت راضی بشه من به آرزوم میرسم.  تو سه پسرداری یکی را درراه خدا بده و با او معامله کن میبینی که چقدر سود میبری.  یک شب نیمه شب از خواب بیدار شدم. مجید نبود فکر کردم رفته با بسیجی ها مسجد. یکباره متوجه شدم از زیر زمین کمی نور پخش میشه. رفتم داخل حیاط و زیر زمین را نگاه کردم.  بله مجید بود فکر کنم یک شمع روشن کرده بود و سخت مشغول دعا و نیایش بود  آنجابود که از خدا خواستم هرچه صلاح است همان شود.

 

 شادی روح همه مومنین صلوات


 مرحوم محمد قاسم ملا عبدالله قمصری پدرم می گفت من طاقت تحمل شهادت تو رو ندارم


شهدا به اذن الله روز قیامت میتوانند شفاعت کنند که در اولویت پدر و مادر انها هستند

 

مرحوم علی اکبر ملا عبداله قمصری


 خداییش خوش تیپ بودم، ولی نمی دونم چه سری بود که این منگه هارو صاف میزدند تو فرق سر و فک و مک و عکسو ضایع میکردند


۱-محمد عبدی  ۲- مرحوم حاج اکبر صابونچی  ۳- مرحوم مرتضی افشاری ۴- مرحوم محمد قاسم ملاعبدالله قمصری ۵- مرحوم شعبان سنگتراشان  ۶-سید مرتضی موسوی  ۷- علیرضا میرفیض  ۸- مرحوم حسین اکبرنجار ۹ -اکرم اکبرنجار ( اکرم محبی)
 ۱۰ - افشاری  (دختر خاله ام) ۱۱ -اصغر صابونچی  ۱۲-عبدالله صابونچی ۱۳ -مهدی اکبرنجار ( مهدی محبی ) ۱۴ -شهید غلام رضا سنگتراشان  ۱۵ - افشاری (دختر خاله ام) ۱۶ -خودمم مجید ، آخرش شهید شدم ،دلتون بسوزه

 سمت راست خودمم ، وسط محمد رضا خواهر زاده ام، سمت چپ مریم خواهر زاده ام ، کودک بغل مریم بنام زهرا سادات خواهر زاده ام و کودک دیگر هم سید جلال خواهر زاده ام

 



 سمت راست خودمم و سمت چپ محمد رضا خواهر زاده ام

 

 

 من و عباس عبدی

 

از سمت راست خودمم مجید،داداشم مصطفی و پسر خاله شهیدم رضا سنگ تراشان

 

 

 

 



 تو مدرسه نامردا نمیخواستن من تو عکسشون باشم ولی کور خوندن

 داریوش و محمدآذر تو عکس هستند

 اونموقع دیپلممون اندازه لیسانستون شایدم بیشتر قدر و منزلت داشت


از چپ ، شهید مجید قمصری - حمید سنگتراشها


 

 

 


 

 

 

 

اینم سند جبهه ام!


 

 

من و برادرزاده ام


 

 

 



 اصفهان-آموزش دیدبانی سال1362


 

 


 

 

 از راست:جانباز شهید کرمی، برادران،مجیدم،آیتی

 ازراست:ایستاده،مجیدم ، نشسته روح اللهی


 

 از راست: ؟،شهید بهزاد الیاسی،مجیدم،سیاری،آیتی

از راست: عبدالله روح اللهی،؟،آیتی،قمصری،حلیمی،؟،؟

 

 از راست شهید عباس دلاور- ؟ - خودمم - رضا چراغی - محمود ابوالقاسمی سال 1363 سومار


 

 

 

 سیدداودآیتی،؟، مجیدم،یاسینی،شادلو


جانباز شهید کرمی،مجیدم،؟ سیدداودآیتی،علی اکبر نیکخو

 ردیف نشسته از چپ نفر دوم هستم



 

 

سه تا عکس بالا خالی بندی بود .خدایی خوب نقش بازی کردم همه رو سرکار گذاشتم

 

ایستاده از راست جعفر رمضانی-شهید مجید قمصری-گلشنی-نشسته از راست سید احمد انظباطی و امیرچراغی



با سید داود آیتی دیدبان بودم- این نوع دکل معروف به جهادی بود که به صورت قطعات مثلثی شکل آماده میشد و در پشت خط مقدم در مناطق جنوب توسط دیدبانها و تا ارتفاع 20 متری نصب و توسط طناب مهار میشد.از همین نوع دکل تو فاو در حال نصب بودیم که ...

 

 

 

 

 

 همه نگران روزی بودیم که اگر یه روزی خبر شهادت منو به عزیزخانم (مادرم) بدن ،با توجه به بیماری قلبی که از قدیم داشت ،حادثه ای براش پیش نیاد.ولی حالا مادرم با اصرار خودش اومده تو غسالخونه و خودش آب میریزه که غسلم بدن.

به قول شهیدآوینی ای قلمها بشکنید اگر ننویسید که بر سربازان خمینی چه گذشت

 

 

 

شهیدآوینی: هر کس می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند ...


 

 

 

 

 


 

 

 


حاج آقا ( شیخ محسن حسینی) خیلی مخلصیم .التماس دعا داریم    


با محسن ربیعی هم محل بودیم و همراه ،خدا حفظت کنه محسن اگر چه شما جانبازا هر روز شهید میشید و پارتیتون قویتره ، ولی هرچی باشه ما زودتر  تو صف پیش کرام الکاتبین زنبیل گذاشتیم!



مزار شهید مصطفی پیر علی

۱-علی نصیری  ۲-از بچه های بسیج  ۳-شهید داود توکلی  ۴-شهید امیرعباس جعفرزاده ۵-مجتبی پیر علی برادر شهید پیرعلی ۶-مسعود حاجعلی


 

 
 محمود و مصطفی داداشام

 داداشم مصطفی ، چرا اینقدر موهات سفید شده، ای روزگار...



این تابلوی افتخار را با تمام دنیا عوض نمی کنم

خداوند میفرماید:
در حقیقت ‏خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد خریده است همان کسانى که در راه خدا مى ‏جنگند و مى ‏کشند و کشته مى ‏شوند [این] به عنوان وعده حقى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است پس به این معامله‏ اى که با او کرده‏ اید شادمان باشید و این همان کامیابى بزرگ است (سوره توبه آیه 111)

 امام خمینی رحمة الله علیه: خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهدای کربلاست

 

 

 


 



 

دایی سید باقرم یک تسبیح شاه مقصود و این انگشتر رو به من هدیه داده بود که انگشتر تا غسالخانه همراهم بود

دایی سید باقر

 

نظرات (۹)

  • مصطفی ملا عبداله قمصری
  • سلام مجید جون عزیز.    امید وارم حالت خوب کیفت کوک و دماغت چاق باشه 

    مجید جون اگه احوالات ما رو خاسته باشی میدونم که همه چیز رو میبینی و هم برامون دعا میکنی و هم غصه اونهایی که با ما بودند و خطشونو عوض کردن میخوری.    از خدا بخواه نور هدایتش رو در قلب ما روشن و روشنتر کنه  تا شاید بتونیم از دست آورد هایی که این نظام برای ما آورده بخوبی مواظبت کنیم.     مجید جان اگه چیز هایی که برات میفرستم بهت میرسه  اشاره ای بکن تا شارژ بشم   برای همه دعا کن به امید عاقبت بخیری برای همه مسلمین 

  • مصطفی ملا عبداله قمصری
  • سلام مجید جان امیدوارم حالت از دست من خوب باشه.  امشب محسن ربیعی خیلی هوس دیدن تو رو داشت. منم چند تا کلیپ از تو توی گروه گذاشتم. مجید روز های آخر ماه رمضان است.   تو هم همه مردم رو دعا کن از آقا و عزیز بخواه که منوببخشن و دعام کنن سلام منو به اونه و خواهرمون برسون. خدا درجات بالاتری بهت بده    

  • مصطفی ملا عبداله قمصری
  • سلام مجید جون.  امروز پنج شنبه دوازدهم ماه رمضان است.   تصاویر تعدادی از شهیدان محل رو گذاشتم تو دوتا گروه جهت یاد بود      تصویر تو هم گذاشتم تو قلبم شاید تو هم یادم بیفتی. یا علی  

  • مصطفی ملا عبداله قمصری
  • سلام مجید آقا. ماه رمضان است راستی شما هم اونج روزه میگیرین؟   مجید پس چرا سری به ما.  نمیزنی. حتما سرت خیلی شلوغه.  بهر صورت امروز نهم ماه رمضان است  و چهاردهم سالگرد فوت عزیز.  به همین مناسبت اون. شب هیئت  بنام عزیز بر پا میشه. و بچه محل ها قرآن رو به یاد اون تلاوت میکنن  حتما تو هم میای.  البته اگه حوریا بزارن.      مجید نگاهی هم به ما بکن دعامون کن اتو پیش خدا آبرو مندی از خدا بخواه هرچه زودتر مشکلات مملکت حل بشه مردم اینقدر در مزیقه نباشن برای ما هم دعا کن سلام منو به آقا و عزیز و خواهرمون برسون.     منتظر دیدنت هستم  

  • مصطفی ملا عبداله قمصری
  • سلام مجید جان.  امید وارم شروع این سال جدید برای تو در کنار پدر و مادرو خواهر و دوستانت عید مبارکی باشد  در اینجا هم با اخبار های مختلف از پیروزیهای مسلمین علیه کفار و مخالفین اسلام هر روزبرای ما عید جدیدی است  هر. روز بر تعداد موافقین نظام اسلامی ایران افزوده. میشود  خدا به رهبر ما توفیق و سلامتی و عمر با عزت عنایت کند دعا کنلیاقت داشته باشم در مسیر درست حرکت کنم. از عزیز و آقا هم بخواه که در حق اولاد هاشون و وابستگانشون دعا کنند  خدا درجات بالاتری بهت بده. ان شاءالله  یادت باشد کهمن را هم شفاعت کنی  

  • مصطفی ملا عبداله قمصری
  • سلام مجید آقا.      امروز ۲۶ اسفند  سالگرد تولدته  تو چند تا از گروهها این خبر رو فرستادم  خومم برات جشن گرفتم  امشب شیرینی میخرم تو خونه به یادت میخوریم.    دو روز پیش خوابتو دیدم.  تو یه ساختمان بزرگ البته زیرزمینش. همه بچه های هیئت  جمع بودن خیلی زیاد بودن  تو هم میاندار بودی و لخت شده بودی سینه میزدی.    محسن ربیعی هم اومده بود البته دیر تر اومد.   نمیدونم تعداد زیادی هندوانه هم اونجا بود  خیلی بزرگ با مغز قرمز.   میخواستم کمی بخورم که از خواب پریدم.         مجید همه مردم رو دعا کن مشکلات خیلی زیاده   فردا نیمه شعبان است دعا برای فرج امام زمان هم بکن         خوب دیگه خدا حافظ  سلام منو به پدر و مادر و خواهرم هم برسون

     

     

     

  • مصطفی ملا عبداله قمصری
  • سلام.  مجید جان.  این سایت رو همسنگر د دوستت آقای شادلو درست کرده  منم دم دستش بعضی اطلاعات رو میدادم  مجید گاهی میام و عکسهاتو و خاطرات رو دوره میکنم  گاهی خیلی دلم میگیره و خودمو با گریه تسلا میدم پنج شنبه سالگرد شهادتت بود خیلی دوستان یادت کردن    دیروز آقای شادلوبمن گفت اینهمه وقت هیچ نظری ننوشتی.      دیدم راست میگه  میام پیشت ولی یادم میره بهت سلام کنم.  ببخش منو  خجالت زده شدم. میدونم که دلت دریای بخشندگیه ولی من شرمنده شدم          سلام منو به عزیز و آقا و خواهرمون برسون   همه خانواده رو دعا کن 

  • علی اصغر شادلو
  • سلام خدا بر همه شهیدان و سلام بر مجید. ۳۶ سال پیش با مجید پاسدار وظیفه بودیم در توپخانه ۶۱محرم.دیدبان بودیم پس از خدمت بسیجی شدیم تا اینکه او ماندگار شد و زمان مرا با خودش برد.از خداوند متعال برایش علو درجات و برای همه بازماندگان از قافله شهادت عاقبت بخیری درخواست دارم

  • عباس عبدی
  • باسلام. با دیدن این تصاویر ابتدا اشک ریختم...بعد حال کردم...بعد لذت بردم...بعد فاتحه خواندم....

     

    یادآور خاطرات دور بود...خاطرات دوران گذشته

     

    از زحمتهایی که برای گردآوری تصاویر و نوشتن متن کشیده شده بی نهایت سپاسگزارم.

     

    یاعلی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی